چه زیباست....

سلام به همگی دوستان

میدونم الان مجید نعمتی چقدر خوشحاله که تیم والیبال برد و صعود کرد.


ولی چه زیبا سروده فریدون مشیری......


گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاریست پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره ی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست  
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک

وآنکه از گرگش خورد هر دم شکست

گرچه انسان می نماید گرگ هست

وآنکه با گرگش مدارا میکند

خلق و خوی گرگ پیدا میکند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری گر که باشی همچو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدیگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

این که انسان هست این سان دردمند

گرگها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که باهم محرمند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
مجید نعمتی 1393/06/24 ساعت 08:53 ق.ظ

واقعا خوشحالم،‌فوق العاده بود
شعره قشنگیه

Ali 1393/06/24 ساعت 09:27 ب.ظ

یسیار زیبا بود .
مهدی جان

امیرگودرزی 1393/06/26 ساعت 01:34 ق.ظ

قشنگ بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد