سخنانی ازسر درد

دیرگاهی نیست که محیط وبلاگمان جولان گاه  سخنان دوستانی شده است که سخت عنان قلم را در دست گرفته اند و افکار پریشان خود را در آن وارد می کنند آنگونه که صبح پس ازرهایی از دست هفت پادشاه دست و رو نشسته به پشت میز خطابه پرتاب گشته و آنچه که در خواب دیده اند و آنچه دوست می داشتند ببینند را به رشته ی تحریر در می آورند که سخنان اخیر از آن دسته اند 


چگونه است شما که خود سنگ فتنه را بر منجنیق فلک گزارده اید حال از فتنه گران سخن می گویید 


چگونه است وطن نژادی که زیر گیوتین سخنان شما رفتن را بر ماندن ترجیح داد اکنون اسطوره ی مبارزه ، استقامت وپرچم دار مبارزه با استثمار افکار شده و سزاوار آن گشته که به همراه عده ای از مهندسین جمع شویم ،در مقابل جهاد خبردار بایستیم و وطن نژاد ،هیپ هیپ ،هورا. 


پر واضح است که روی سخنم با شماست میر حسن قیصری ،براستی بیرق سخن تا این اندازه روی دوشتان سنگینی می کرد که بیش از چند روز زیر آن دوام نیاورده و این گونه به تناقض گویی افتاده اید.کاش اگر تیزی قلمتان دل دوستانی را مجروح ساخته بود ،عذر خواهی از تیزی سخن بر آن ضماد می کردید نه آنکه به سبک کسانی مانند دکتر عطریان فر سخنان خود را زیر پوتین مصلحت لگدمال می ساختید .  


اکنون که دوم سخن شما را خوانده ام از اینکه ازاول سخنان شما طرفداری هرچند بی غرض کرده ام احساس شرم می کنم که تکیه بر کوه کاه کرده ام. 


لطفی نمایید اگر زین پس به قصد نقد به پشت میز خطابه پرواز کردید به عقوبت نقد خود بیاندیشید تا سودبخشی ونیرومندی نقدتان افزون تر شود واز خطاهای محتمل پیراسته گردد. 


                                                                                                 واسلام
                                                 بیستم مهرماه سال هزار وسیصد وهشتاد ونه خورشیدی

نظرات 4 + ارسال نظر
دریکوند 1389/07/20 ساعت 05:48 ق.ظ

سلام داش احسان
من چند روز پیش به وبلاگ سر زدم مطلب آقای قیصریه ها رو خوندم نظرات بچه ها رو هم که خوندم (بالاخص شما) بسیار متعجب شدم شما ها می بایست بی طرف قضاوت می کردید و قیصریه ها رو که دوست خودمون بود رو ملامت می کردید تا مسئله حل می شد و اون خانم که مهمان و غریبه بود احساس غریبی نمی کرد و نمی رفت ولی . . .

سلام

من به شخصه قصد ناراحت کردن کسی رو نداشتم و اصلا از اینکه یک نفر از بینمون رفته خوشحال نیستم اما حرفهام رو هم پس نمی گیرم چون به نظرم اگر هممون یه کمی روحیه ی نقد پذیری داشته باشیم این اتفاقات نمی یفته به نظر من نقدی که شد کاملا منصفانه بود و کاش به جای قهر کردن تلخی سخن حق رومی پذیرفتیم

حسن مجیدی 1389/07/20 ساعت 08:15 ق.ظ

به حمد ا... همه ی عزیزان عزم خود را جزم کردن مهر و محبت و دوستی رو در وبلاگ ۲چندان کنن ایییییی ولللللل.
انشاا... که به خیر بگذره این ترویج صفا و صمیمیت!!!!!!!

محمد حسن قیصری 1389/07/20 ساعت 10:05 ق.ظ

برادر میرزایی
سخنان شما را خواندم و به گوش جان نیوشیدم . ای کاش پیش از آن که در مورد این حقیر قضاوت می کردید با اندکی تامل جملاتی چند را که در ابتدای آن بیانیه آمده بود می دیدید. این جانب به عنوان شخص محمد حسن قیصری بر سر حرف خوذد باقی هستم و به عواقب گفتار خویش آگاه و هنوز مترصد فرصتی تا شمشیر از نیام بیرونه کشم.
اما شمشیر از نیام بیرون کشیدن نه برای کینه خواهی و کینه توزی است بلکه برای اصلاح اموری که با نرمی قلم میسر نگردید.
صرف آن که این نامه را نگاشتم دلگرمی دادن به کسانی بود که نقد را در نگاشته ای طنز نمی پسندند و با آن که خطاب ما سوی دوستمان مجید است . عتابی سوی خویش برداشت می کنند .
من نه تنها بر سر مواضع خود همچنان استوار ایستاده ام . بلکه آن جا که می نگارم و مینویسم و اندیشه خویش در قالب نام خویش استوار میسازم ، داد می ستانم و بر دادخواهی خویش فریاد می کنم .

خداییش همه بیانیه نویس شدند . ما یه چیزی نوشتیم وبلاگ از این وضعیت در بیاد نه این که تازه برای یه سریا اعصاب خورد کن بشه . دست بردارید دیگه.
البته خوب شد چون بعضی ها یه سری به وبلاگ زدند .

سلام محمد حسن قیصری

تلخی سخنانم بدون دلیل از حد فراترنرفت آنچه که شما در رساله ی دومتان آوردید بوی گریختنتان از مهلکه را می داد و از نظر من توهینی بود به کسانی که با ثبت نظر زیر رساله ی اول شما،آن را توقیع کرده بودند که من نیز ازآن جمله ام
من بیانیه ی شما را از ابتدا خواندم و تمام آن را متوجه شدم اما نمی توانم بپذیرم که سخن را بتوان از زبان دیگری زد به هر روی من نیز نمی خواهم این رشته را بیش از این دراز کنم زیرا بیم آزرده ساختن خاطر دوستان را دارم که اگر مجال سخن فراخ تر بود و رهزنان گره بر زبان نبسته بودند و اگر نبود عوامی عوامیان و حرامی حرامیان،«غیر این منطق لبی بگشادمی»
و اما در مورد سر زدن به وبلاگ من هر روز به وبلاگمون سر می زنم و مطالب اکثر دوستان رو هم خوندم حداقل همه ی پستای شما رو خوندم اما اگر کمتر پست می زارم می خام سعی کنم اصل «کم گوی وگزیده گوی چون در» رو رعایت کنم

مجید نعمتی 1389/07/20 ساعت 03:51 ب.ظ

سلام.
انتقاد پذیری من تا اونجاست که بهم توهینی نشه،
از اونجایی که روی سخنان شما چند تا در میون به من بر میگرده،
اگه تو این جواب هایی که دادید توهینی وجود داره، بگید تا واضح تر منظورتون رو متوجه بشم.

سلام
سوءتفاهم شده آقا مجید ما کی باشیم که بخایم به شما توهین کنیم
هیچ جای حرفای من به شما بر نمی گشت خیالت راحت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد