عاشقان رفته اند سوی او بس کن این جستجو

ای دریغ از سفر کو به کو با من از او بگو
عاشقان رفته اند در پی معشوق خویش
عابدان سرنهند در ره معبود خویش
بد به حال کسی که چو من تنها بماند
بی صدا گریه کن گریه کن از بود خویش

چه زیباست....

سلام به همگی دوستان

میدونم الان مجید نعمتی چقدر خوشحاله که تیم والیبال برد و صعود کرد.


ولی چه زیبا سروده فریدون مشیری......


گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاریست پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره ی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست 
ادامه مطلب ...

قهرمانان

یعنی تو عمرم بازی قشنگتر از بازی دیشب ندیدم

یه بازی صد در صد باخترو داشتیم میبردیم، فوق العاده بود

حقشون بود ببرن به خدا

یعنی میشه امشب والیبالمون صعود کنه

-----------

سلام

این پست رو گذاشتم به دو دلیل

یکی اینکه آمار این ماه برسه به آبان پارسال

دوم اینکه بگم زشته یه پست 10 تا بازدید داشته باشه ولی حتی یه نظر هم نداشته باشه

وقتی پست ها بازدید دارن یعنی اینکه ما به سایت سر میزنیم، با صرف 30 ثانیه وقت میتونیم خودمون رو تو مطالب دوستامون سهیم کنیم

تولد

رفتیم تو 27

27 سااال میدونی ینی چی؟؟؟

تو این زمونه خیلی شانس بیاری میشه نصف عمرت

عدد به ظاهر بزرگیه برا اینده ولی به گذشته که نگاه میکنی تو یه چشم بهم زدن گذشت!

هر سال با یه دغدغه با یه هدف،یبار کنکور،یبار دانشگاه،یبارخدمت،یبار کار،یبار.....

انگار هدف اینه این عمرو پرکنیم.....نمیدونم ولی احساس میکنم همه یجورایی سرکاریم.

حالا خیلیم موج منفی ندم بهرحال دیروز تولدم بوده!!!!!

تولدم مبارک........

بقول دوستم دفه اخرت باشه به دنیا میای!!!

اسپایک


امروز از اون روزاست که کل امواج منفی منظومه داره میاد سمتم

هر چی سعی میکنم به چیزای خوب فک کنم، یه بلای دیگه آوار میشه سرم

خدایا برو کنار عصاب مصاب ندارم م م م م

منما، مجید نعمتی

بعد از فارغ التحصیلی دیگه نخوندم، اصلا وقت نذاشتم(موکولش کردم به جایی و زمانی بهتر)

رفتم خدمت، 2 سال خدمت مقدس اونم بیرجند

کار پیدا کردم به کمک یکی از دوستان،‌ مصاحبه دادم و پذیرفته شدم

الان بیش از 2 سال و چند ماه میگذره که هنوز همونجا مشغول به کارم

خدا رو شکر پیشرفتم بدک نبوده، هم از نظر ترفیع شغل و هم از نظر مادی

یک سال و 20 روز از عقدم میگذره، خدارو شکر زندگی خوبی شروع کردیم

تو یک سال اخیر زیاد تفریح نکردیم، زیاد رستوران نرفتیم، زیاد بهم کادو ندادیم، کار کردیم، زیاد دونبال هدفمون بودیم

خاطرات قشنگی تو سال اخیر دارم، که هر کدوم به یه دور زندگی میارزه(بی اغراغ،اقراق،اغراق،اقراغ)(حال سرچ زدن نداشتم)

دلم براتون تنگ شده، از آخرین باری که چند تا از بچه ها رو دیدم بیش از یه سال میگذره

  ادامه مطلب ...

دفترچه ی خاطرات دیروز، ورقپاره های بازیافتی امروز

سلام

یه شبه ساخته شدم و آدرسم بین همتون پخش شد، همون شبی که جشن گرفته بودید و دوره هم جمع بودید.

اولین برگی که ازم سیاه کردید با یه عکس دسته جمعی بود و یه دعوت نامه گروهی

دونه دونه از راه رسیدید و برگی رو سیاه کردید، خاطراتتون رو ثبت کردید

خاطرات دوستانتون رو خوندید و حالتون عوض شد، گاهی با خبر های خوب شاد شدید و شادیتون رو به بقیه فهموندید، گاهی ناراحت شدید و غمتون رو ...

یکی دایی شد، یکی خاله شد، یکی اوفتاد تو بیمارستان، اون یکی عزیزش رو از دست داد

روزها و شبهای خوبی داشتم، دوستانی رو از حال هم با خبر میکردم

آدرسم رو فراموش نکرده بودید، عادی نشده بودم

اون روزا برو بیایی برا خودم داشتم،‌ یه دفترچه خاطرات بودم

از یادتون رفتم،‌ ورق پاره شدم

خاطرات با هم بودن رو می گفتید، اونایی رو که با هم تجربه کرده بودید

چرا خاطرات الانتون، که بقیه ازش بی خبرند رو نمیگید

یه باره دیگه عنوانم رو بخونید، شاید بازم شدم همون دفترچه خاطرات