دلتنگی

میگه کارای سفرش داره درست میشه!

آخرای این ماه رفتنیه، یعنی کمتر از بیست و چند روزه دیگه.

درسته همین الانیم که اینجاس، سال به 12 ماه همدیگه رو نمیبینیم، حتی زنگ هم به هم نمیزنیم، ولی با این حال دلم واسش تنگه.

درسته خیلی پر حرفه و یه وقتایی مثله رادیو شکسته یه بند حرف میزنه، ولی گاهی وقتا حرفهای درست و حسابی هم میزنه.

درسته پیر و جوون و آشنا و غریبه حالیش نیست و نرسیده پسر خاله میشه، درسته به هر کسی تیکه میندازه، ولی تو دلش عینه کلش چیزی نیست و گاهی وقتا ماهها میگرده دنبال طرف تا از دلش در بیاره.

درسته مردک بیشعور تو طوله عمرش یک بار سر وقت به قرارش نرسیده، ولی وقتی میاد تا وقت رفتنش باهاته.

...........

دلم تنگه.

دلم تنگه!

ولی دلم نمیاد آرزو کنم بمونه، شاید با رفتنش زندگیه بهتری داشته باشه.

آره، ممدسن هم داره میره.

دلم تنگه.

خواستگاری

خیلی حالم خرابه

آخه چرا!؟

چرا من!؟

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

رفته بودم خواستگاری

جواب رد بهم دادن

نتوستم با خودم کنار بیام

دارم میرم مجاور امام رضا بشم

از اول ماهه دیگه میرم

دوستان اگه کسی گرفتو گیری داشت بگه تا به نیابتش یه جونوریو ببندم به ضریح

بازم خدمت

سلام.

عجب وبلاگی شده، سر تا پاش گزارش خدمته.

طبق آخرین اخبار 2 تا دیگه از دوستان هم راهی شدن.

مهدی قاسمی، اشکان رحیمی

محل خدمت:

نیرو دریایی ارتش

سیرجان


سربازی راهیست برای آدم کردن پسرها…

اما هیچ راهی برای آدم کردن دخترها وجود ندارد!

دیگه دست زیاد شده خبر ماهم دیگه خوندن نداره همه رفتند خدمت

ماهم هرهفته مرخصی 48ساعتی میگیریم

خاطرات تلخ و شیرین.....میدان تیر هاش چقدر حال میده الان هم که درخدمت دوستان هستم 48ساعت مرخصی تشویقی گرفتم به خاطر تیرانداز برتر

همین دیروز هم با اسلحه کلت بود.بچه ها چقدر ذوق زده بودند.

ارزوی موفقیت برای همه دوستای گلم

ماه مبارک

امروز اولین روز رسمی ماه مبارک بود.

ماهه ضیافت الهی، همون ماهی که مسلمین چند کیلویی به وزنشون اضافه میکنن.

ماهه بخشش، همون ماهی که مجالس ختم قرآن برپاست و هرچی بیشتر بخونی گناهات سبکتر میشه.

ماهه نزول رحمت، همون ماهی که روحانیون از صبح تا شب وقت سر خاروندن ندارن، ماهی که حساب ریالی گردن کلفت ها و روزی فقرا از جای بیگون میرسه.


ماهه رمضان، همون ماهی که سال به سال بیشتر باهامون غریبه میشه.

امان از دست موتوری!!

خدا بگم چیکار کنه هر کی موتو رو اختراع کرد!اخه بگو ادم ... این وسیله بود ساختی میمردی  حداقل یه چرخ دیگه براش میذاشتی یه کم امن تر شه!فکر خودت نبودی فکر یه سرباز بدبخت باش که بعد سه ماه خیر سرش میره مرخصی یه جمعه میره بیرون شهر هوایی عوض کنه موتوری عین گاو نگاه چمنا کنارجاده میکنه گازشو میگیره میزنه هم ماشین سرباز بدبختو داغون میکنه هم پای خودشو از سه جا میشکنه!تازه بعدش از جایی میسوزی که طرف مقصره ماشینتم داغون کرده تازه نه پول داره بده نه بیمه دوهفته هم ماشینتو میخابونن پارکینگ! 

اینم حکایتو اولین مرخصی بعداموزشی ما بود!حالا هی بگو نیرو انتظامی چرا موتورارو میگیره!

آب دادن به یابو اکیدا ممنوع

جدیدا زیاد می تابم... خیلی زیاد...دست خودمم نیستا..هی پیش میاد...از این ور شهر به اون ور شهر...شدم شبیه پیک موتوریا....کافیه یه روز در خونتونا باز کنین و دم در وایسید..بالاخره من از اونجا هم رد میشم.....خلاصه همین که شب میرسم خونه..تماسها و پیام ها شروع میشه که آره فلانی دیشب فلان جا دیدیمت...دیروز عصر یا چه میدونم پریروز صبح فلان جا دیدمت.....راستی اون یارو کی بود باهاتو....خیلی دلم تنگ شده و این ...ها!

آخه دوستای بی تربیت خودم...از این به بعد منا تو خیابون می بینین یه 2 دقیقه از آب دادن به یابوهاتون دست ور دارین و یه محل سگی هم به ما بزارین...

آخه این دل صاب مونده براتون تنگ شده...شما که حالیتون نیست.