بازگشت از آموزشی

سلام دوستان: 

بالاخره این آموزشی کوفتی ما هم تموم شد و از خدا می خوام همه دوستان این راه را با موفقیت طی کنند. این راه گرچه یه کم سخته ولی تجربه لذت بارییه.برای منی که بیشترین زمانی که از خانواده دور بودم ۱ هفته نمی شد غربت و تنهایی بزرگترین عذابم بود.  

 

 

ادامه مطلب ...

خجسته میلاد امام زمان

برخیز! که حجّت خدا مى‏آید
رحمت زحریم کبریا مى‏آید
از گلشن عسکرى گذر کن، کامروز
بوى گل نرگس از فضا مى‏آید. 

 

سلام به همه دوستان. خوشحالم که دوباره برگشتم به شهرم و خوشحالم که تو این روزای قشنگ تو اون پادگان خراب شده نیستم. 

بهمون ۴ روز مرخصی دادند البته بچه های تهران باید زحمت بکشند به جای ما پست بدهند. بچه ها یک ماهش گذشت. دعا کنید بقیشم بگذره و راحت بشیم. روزای اول واقعا برام سخت بود و از تنهایی داشتم دیوونه می شدم. از بس غذا نخوردم کارم به بیمارستان و سرم کشید. تا آروم آروم فهمیدم اول بدبختیمونه. 

دوست عزیزم آقای زال هم درست در ساختمون روبه روی گردان ما اقامت داره و هرز گاهی همدیگه رو می بینیم. 

امروز بعد از مدتها وقتی رفتم سر کمدم چشمم افتاد به عکس دسته جمعی که با هم رفته بودیم سد زاینده رود و اشک تو چشمام جمع شد. 

دلم براتون تنگه و شاد و موفق و پیروز باشید.

خدمت سربازی من !

سلام دوستان. 

بالاخره به آرزوتون رسیدید.ما هم داریم می ریم. 

اگه عکسم را ببینید همه چی را می فهمید. 

نمی گم کجا افتادم تا ندونید. 

مخصوصا حسن مجیدی اگه بفهمه که می کشتم. 

  

خدمت در جنگلهای هاوایی

کنکور ارشد

سلام به همه دوستان. 

از اینکه فرصت نمی کنم پیام بزارم معذرت می خوام. 

راستی بچه ها دفترچه ها ی ارشد اومده . جا نمونید. من چون خودم یه دفعه فهمیدم گفتم شاید شما هم ندونید. 

من هر شب تمامی پیام هاتون را می خونم و تا جایی که بتونم نظر می دم. 

شاد موفق و پیروز باشید.

سفر به شمال

سلام به همه دوستان. 

چند روزی بود که بی خبر به مسافرت رفته بودم.دوست داشتم که شما هم گوشه ای از این مناظر زیبا را ببینید و قدر کشور عزیزمان ایران را داشته باشید. 

می دونم ممکنه تعجب کنید. ولی این اولین سفر من به شمال بود. 

شاد باشید. 

ادامه مطلب ...

قهوه تلخ

با سلام. 

تشکر می کنم از همه دوستانی که با ارسال نظر و یا به قول معروف share کردن اطلاعاتشان به این فرهنگ قشنگ در ایران خدمت می کنند. همانطور ازتون می خوام در سایر وبلاگها دیگران را از نظرات و اطلاعات با ارزشتون محروم نکنید. 

ضمنا همین امروز برید و سی دی یا دی وی دی سریال قشنگ قهوه تلخ را بخرید و لطفا کپی نکنید. 

همانطور که می دانید قرار بود این سریال در تلویزیون پخش بشود ولی . . .   

ادامه مطلب ...

دکتر علی شریعتی(فقر)

دکتر علی شریعتی

فقر

میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ..... فقر ،  همه جا سر میکشد ........

                    فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

                  فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است

آیا می دونید قبر امیر کبیر کجاست ؟

اصلا تا حالا فکر کردین مزار این بزرگمرد ایرانی کجاست ؟

احتمال قریب به یقین نمی دونید ...
تعجبی نداره
غصه هم نخورید خیلی ها مثل شما هستند
از جمله خود من که تا همین چند هفته پیش نمی دونستم و کاملا اتفاقی این موضوع رو فهمیدم

امیر کبیر صدر اعظم ایران در زمان ناصر الدین شاه که با دسیسه های یک سری وطن فروش و طماع در حمام فین کاشان به قتل رسید در شهر کربلا در کشور عراق به خاک سپرده شد

این که چرا او را به کربلا بردند برای من سوال است و احتمال می دهم برای دور ماندن مردم از مزارش وجلوگیری از تبدیل آن به میعادگاه مظلومان او را از ایران و ایرانی دور کردند
و اینکه چطوری در آن زمان جسد این مرد بزرگ رو با امکانات محدود آن زمان به عراق منتقل کرده اند هم باز جای سوال دارد

. اما چیزی که بیش از همه مایه شرمندگیست این است که اکثر قریب به اتفاق ایرانیها نمی دانند مزار این اسطوره تاریخ کجاست
تا زمانی که روابط ایران و عراق تیره بود و کسی حق سفر به کربلا رو نداشت شاید این ندانستن توجیه داشت ولی
امروزه با سفرهای متعدد مردم به عراق و کربلا جای بسی تاسف است که حتی یکی از کسانی که از عراق بر می گردد نمی داند که امیر کبیر هم در آنجا دفن بوده

. آیا فکر نمی کنید که همین عراقیها به ما خواهند خندید که چطور مردی رو که بسیاری از داشته های امروزمان را مدیون اوهستیم فراموش کردیم؟
من که خودم از خودم خیلی خجالت کشیدم
البته من تا حالا به عراق نرفته ام ولی به هر حال وظیفه ام بود به عنوان یک ایرانی که دم از عشق به وطن می زنم بدانم که سرنوشت این مرد بزرگ پس از مرگ چه شد.

ایرانیان در قیامت !!

ایرانیان در قیامت !!


خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبیدا این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟» گفت:
«می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.» خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت:   گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی لنگش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم

برهنه خوشحال

برهنه خوشحال 
پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی
؟
 گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام 
 
گفت : از بهر چه می رقصی و بشکن می زنی ؟ گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام   گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟   گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام
  
گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابد خورده ای گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از باده ام  

گفت : از جام وصال نازنینی سرخوشی ؟ گفت : از شهوت پرستی هم دگر افتاده ام   گفت : پس شاید قماری کرده ای ، پولی برده ای   گفت : من در راه برد و باخت پا ننهاده ام
  
گفت : پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای ؟ گفت : دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام  

گفت : آخر هیچ سرگرمی نداری روز و شب ؟ گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام   

گفت : لابد ثروتی داری و دلشادی به پول ؟ گفت : من مستضعف و مسکین مادر زاده ام  

گفت : آیا راستی آهی نداری در بساط ؟ گفت : خود پیداست این از وصله ی لباده ام  

گفت : گویا کارمند ساد ه ای یا کارگر ؟ گفت : بیکارم ولی از بهر کار آماده ام  

گفت : بیکاری و بی پولی ؟ پس این شادی ز چیست ؟!   گفت : یک زن داشتم ، اینک طلاقش داده ام

استاد

گفت استاد مبر درس از یاد            یاد باد ان چه به من گفت استاد

یاد باد انکه مرا یاد اموخت            ادمی نان خورد از دولت یاد

هیچ یادم نرود ان معنی                  که مرا مادر من نادان زاد  

پدرم نیز چو استادم دید                   گشت از تربیت من ازاد

پس مرا منت از استاد بود               که به تعلیم من استاد استاد

هر چه می دانست اموخت مرا         غیر یک اصل که ناگفته نهاد

قدر استاد نکو دانستن                    حیف! استاد به من یاد نداد

مجادله بر سر خال هندو

مجادله در ادبیات بر سر یک خال

 

حافظ


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

 
صائب تبریزی


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
 
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

 

شهریار


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس که چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
 
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و پا را به خاک گور می بخشند
 
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

 
فاطمه دریایی


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
 مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ 
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را 
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟

دانشجو در ایران

عاشق تخم‌مرغ است! سرکلاس دروس عمومی، ‌چرت می‌زند و سر کلاس دروس اختصاصی، جزوه می‌نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی‌ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می‌کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می‌خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می‌گوید! او سه سوته عاشق می‌شود!
 اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، والا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می‌شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می‌شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده، که چرا صاحبخانه‌ها جان به عزرائیل می‌دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی‌دهند! او چت می‌کند! خیابان متر می‌کند و در یک کلام عشق و حال می‌کند! نسل دانشجوی ایرانی درسخوان، در خطر انقراض است!

اخبار ایران در ۵۰ سال دیگر

 اخبار ایران در ۵۰ سال دیگر

* سلام و صلوات بر محمد وال محمد... (و بعد از قرائت سوره بقره) اخبار امشب را به سمع و نظرتان میرسانیم.

ادامه مطلب ...